استان شهریار آری یا نه! کدام شهرستان مرکز استان تهران غربی خواهد شد

این روزها تشکیل استان شهریار ( استان تهران غربی) به مرکزیت شهریار بحث داغ شهروندان ساکن غرب تهران است و در هر گوشه و کنار از محافل رسمی و کارشناسی گرفته تا بحث های درون تاکسی و پارک و جمع عای سالمندان در خصوص چرایی و چگونگی این اتفاق صحبت میشود. سید محمد خامسی صاحب […]

این روزها تشکیل استان شهریار ( استان تهران غربی) به مرکزیت شهریار بحث داغ شهروندان ساکن غرب تهران است و در هر گوشه و کنار از محافل رسمی و کارشناسی گرفته تا بحث های درون تاکسی و پارک و جمع عای سالمندان در خصوص چرایی و چگونگی این اتفاق صحبت میشود.

سید محمد خامسی صاحب امتیاز شهریار نگار و فعال سیاسی اصلاح طلب

سید محمد خامسی

برای بررسی بهتر موضوع ابتدا به مزایا و معایب تشکیل استان تهران غربی به مرکزیت شهریار می پردازیم:

تبدیل شهرستان به استان دارای مزایای متعددی است که به طور کلی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- افزایش استقلال مدیریتی: با تبدیل شهرستان به استان، امکانات و منابع بیشتری به دسترس مسئولان محلی قرار می‌گیرد که آنها را قادر می‌سازد که بهترین تصمیمات را در راستای توسعه منطقه بگیرند و استقلال بیشتری در مدیریت منطقه جغرافیایی خود داشته باشند.

۲- بهبود شرایط اقتصادی: با تبدیل شهرستان به استان، امکانات و فرصت‌های بیشتری در زمینه تجارت، صنعت و گردشگری به دسترسی مردم منطقه قرار می‌گیرد که باعث افزایش شغل‌آفرینی، کاهش بیکاری و افزایش درآمد مردم می‌شود.همچنین در صورت در نظر گرفتن زیر ساختها توسط دولت موجب افزایش بودجه و ایجاد فرصت های فرا شهرستانی خواهد بود.

۳- توسعه فرهنگی و اجتماعی: با تبدیل شهرستان به استان، میزان فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی در منطقه افزایش می‌یابد و باعث توسعه فرهنگ و هویت محلی می‌شود.

۴- بهبود شرایط خدماتی: با تبدیل شهرستان به استان، امکانات و خدمات در زمینه بهداشت، آموزش، حمل و نقل و… بهبود می‌یابد و باعث رفاه و راحتی بیشتر مردم منطقه می‌شود.

۵- توسعه زیرساخت‌ها: با تبدیل شهرستان به استان، سرمایه‌گذاری بیشتری در زمینه ساخت و ساز، حمل و نقل و ارتباطات صورت می‌گیرد که باعث توسعه زیرساخت‌های منطقه می‌شود.

۶- توسعه سیاسی: با تبدیل شهرستان به استان، میزان تأثیرگذاری و نفوذ سیاسی در سطح استان افزایش خواهد یافت

۷-هم افزایی نمایندگان شهرستانهای واقع در آن استان میتواند مناسبات ملی و فرا استانی منطقه را بهبود بخشیده و موجب رشد و تعالی منطقه گردد.

تبدیل بدیل شهرستان به استان همچنین دارای معایبی نیز است که به طور کلی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- کاهش ارتباط مسئولان با جامعه: با تبدیل شهرستان به استان، مسئولان بالاتر در سلسله مراتب مدیریتی قرار می‌گیرند و به همین دلیل ارتباط آنها با مردم شهرستان کاهش می‌یابد که ممکن است باعث کاهش رضایتمندی مردم و شکایت‌های بیشتر شود.در واقع لایه های مدیریتی در طول هم ایجاد میشود که موجب افزایش بروکراسی خواهد شد

۲- کاهش انعطاف‌پذیری در تصمیم‌گیری: با تبدیل شهرستان به استان، تصمیم‌گیری‌ها در سطح استان اتخاذ می‌شود که ممکن است منجر به کاهش انعطاف‌پذیری در تصمیم‌گیری‌ها و عدم توجه به نیازهای خاص منطقه شود.

۳- بی‌توجهی به تفاوت‌های فرهنگی و جغرافیایی: با تبدیل شهرستان به استان، ممکن است بی‌توجهی به تفاوت‌های فرهنگی و جغرافیایی موجود در منطقه رخ دهد که ممکن است باعث تضعیف هویت محلی و تفکرات مردم شود.

۴- بروز اختلافات سیاسی: با تبدیل شهرستان به استان، می‌تواند اختلافات سیاسی بین نمایندگان و مسئولان استانی و شهرستان های آن استان باعث کاهش اهمیت نیازهای شهرستانی شود.

۵- افزایش هزینه‌های مدیریتی: با تبدیل شهرستان به استان، هزینه‌های مدیریتی افزایش می‌یابد، زیرا برای ایجاد سازوکار‌های مدیریتی و تأسیس دستگاه‌های اجرایی بیشتر میشود.

۶-تبدیل شهرستان به استان ممکن است باعث بی توجهی به توسعه مناطق کوچک تر شود. در واقع، مدیریت استانی ممکن است بیشتر به توسعه شهرها و مناطق بزرگ تمرکز کند که معمولاً دارای منابع بیشتری هستند. به علاوه، مناطق کوچک ممکن است در برنامه‌های توسعه استانی بیشتر به عنوان فرعی و مهمله در نظر گرفته شوند. این موضوع می‌تواند باعث کاهش فرصت‌های اشتغال و توسعه اقتصادی مناطق کوچک شود.

همچنین، در برخی موارد تبدیل شهرستان به استان ممکن است باعث بروز مشکلات جدید شود. به عنوان مثال، افزایش تقسیم و نفوذ اراضی و املاک، تغییرات در توزیع منابع و سیاست‌های مالی، اختلافات بین نمایندگان شهرستانی و استانی و تضعیف هماهنگی و انسجام بین سطوح مختلف مدیریتی.

در نهایت نتیجه مثبت یا منفی تبدیل شهرستان به استان به شرایط و وضعیت خاص هر شهرستان بستگی دارد و نمی‌توان به طور کلی گفت که استان شدن شهرستان بهتر یا بدتر است. این تصمیم باید با توجه به نیازها و وضعیت شهرستان، و با برنامه‌ریزی دقیق و شفاف اجرا شود.

به طور کلی، مزایا و معایب استان شدن شهرستان که در بالا بیان شد، باید مورد توجه قرار گیرد و با برنامه‌ریزی مناسب و هماهنگ، مزایای آن بیشتر از معایب آن باشد. به عنوان مثال، استان شدن شهرستان می‌تواند باعث توسعه بیشتر و بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی منطقه شود. همچنین، این می‌تواند منجر به تقسیم عادلانه منابع استانی و کاهش اختلافات منطقه‌ای شود.

به هر حال، برای اینکه استان شدن شهرستان به صورت مثبت و موثر صورت بگیرد، باید به مواردی مانند برنامه‌ریزی دقیق و شفاف، توسعه بخش‌های کوچک و متوسط، افزایش هماهنگی و انسجام میان سطوح مختلف مدیریتی و توسعه شبکه‌های ارتباطی، توجه داشت

پیشنهاد تشکیل استان شهریار (استان تهران غربی) به عنوان یک استان جدید مستقل از استان تهران، به واکنش به موارد زیر مطرح شده است:

  1. جمعیت و مساحت: تهران غربی با جمعیت و مساحت قابل توجه خود، به اندازه‌ای است که می‌تواند به عنوان یک استان مستقل در نظر گرفته شود. جمعیت زیاد و گستره مساحتی آن، نیاز به مدیریت مناسب و توزیع منابع و خدمات را ایجاب می‌کند.
  2. توسعه منطقه‌ای: ایجاد استان تهران غربی به عنوان یک استان مجزا می‌تواند به توسعه منطقه‌ای این منطقه کمک کند. با ایجاد این استان، منابع و فرصت‌های توسعه بهتر و به منظور تعادل‌بخشی به مناطق کمتر توسعه یافته و منطقه‌بندی بهتر منابع و خدمات در این منطقه امکان‌پذیر می‌شود.
  3. مدیریت بهتر منابع: با تشکیل استان تهران غربی، تقسیم منابع و مسئولیت‌های مربوط به مدیریت و توسعه منطقه بین استان تهران و استان تهران غربی به بهترین شکل صورت می‌گیرد. این می‌تواند به تعادل توسعه‌ای منطقه کمک کرده و نیازها و مسائل محلی را بهتر پاسخ دهد.

تقسیم مسئولیت‌ها: با تشکیل استان جدید، مسئولیت‌های مربوط به مدیریت عمومی، بهداشت و درمان، آموزش و سایر زمینه‌های مربوطه بین استان تهران و استان تهران غربی بهتر تقسیم می‌شود و این امر می‌تواند به مدیریت و اجرای بهتر سیاست‌ها و برنامه‌ها منجر شود.با این حال، تشکیل یک استان جدید نیازمند بررسی‌های دقیق در زمینه امکانات، زیرساخت‌ها، منابع و توانمندی‌ها است.

بررسی‌های مهم شامل موارد زیر می‌شود:

  1. زیرساخت‌ها: تهران غربی باید بررسی شود که آیا دارای زیرساخت‌های کافی در زمینه حمل و نقل، ارتباطات، آب و فاضلاب، بهداشت و درمان و سایر زمینه‌های مرتبط است یا نه. این زیرساخت‌ها باید قادر به پشتیبانی از یک استان مستقل باشند.
  2. منابع مالی: تهران غربی باید دارای منابع مالی کافی برای مدیریت استان مستقل باشد. این شامل درآمدهای مالی از بودجه دولت، درآمدهای محلی از مالیات‌ها و عوارض، منابع طبیعی و سایر منابع مالی است.
  3. توانمندی‌های اداری: بررسی باید شامل توانمندی‌های اداری در جهت مدیریت استان مستقل باشد. این شامل توانمندی‌های مربوط به اجرای قوانین، تامین خدمات عمومی، مدیریت منابع انسانی و سایر قضایای اداری است.
  4. تقسیمات سیاسی و اجتماعی: بررسی باید در نظر بگیرد که آیا تقسیمات سیاسی و اجتماعی در استان تهران غربی، شرایط مناسبی را برای تشکیل استان مستقل فراهم می‌کند یا خیر. این شامل وجود مراکز شهری، مناطق روستایی، طبقات اجتماعی و فرهنگ‌های مختلف است.

۵.آرمان‌ها و اهداف: باید مطمئن شد که تشکیل استان تهران غربی به عنوان یک استان مستقل، آرمان‌ها و اهداف خاصی را برای رشدو توسعه منطقه به همراه داشته باشد و صرفا تصمیم عجولانه یک دولت تحت فشار نمایندگان و گروه های ذی نفع نباشد. باید مطمئن شد که این تغییر ساختاری، بهبود کیفیت زندگی مردم، ایجاد فرصت‌های اشتغال، توسعه اقتصادی، افزایش سطح خدمات عمومی، توسعه زیرساخت‌ها، حفاظت از محیط زیست و بهبود مشارکت اجتماعی و سیاسی را به همراه داشته باشد و این تغییر ساختار مستقیما منفعت عامه را در بر داشته باشد نه منفعت خاص برای گروه هایی یا در جهت پیشبرد اهداف سیاسی خاص.

علاوه بر اینها، باید توجه شود که تشکیل یک استان جدید نیازمند تصمیمات سیاسی، قانونی و اداری است. تغییرات در ساختار منطقه‌ای همچون تشکیل استان جدید، نیازمند مذاکره، توافقات و فرایندهای قانونی و سیاسی است که با همکاری و توافق بین نهادهای مختلف انجام می‌شود.

همچنین، برای تشکیل استان تهران غربی به عنوان استان مستقل، نیازمند استراتژی‌ها و برنامه‌ریزی دقیق در زمینه مدیریت منابع، توزیع قدرت، تقسیمات اداری و مسائل سیاسی است. این برنامه‌ریزی باید با توجه به نیازها و وضعیت موجود منطقه و با همکاری نهادهای مربوطه صورت بگیرد.

کدام شهرستان برای قرار گرفتن به عنوان مرکز استان شهریار مناسب تر است؟

در نهایت، تصمیم نهایی در مورد تشکیل استان تهران غربی باید با بررسی دقیق و جامع از جمله مزایا، معایب، توانمندی‌ها و محدودیت‌های موجود اتخاذ شود. بررسی‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی باید در نظر گرفته شود تا تصمیمی که بهره‌وری بیشتری برای جامعه و منطقه به همراه داشته باشد، اتخاذ گردد.

نکته حایز اهمیت این است که در واقع تجزیه شهریار به شهرستان های قدس، ملارد، رباط کریم بهارستان و شهر پرند در راستای اهداف توسعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی صورت گرفت و هم اینک میبینیم با همان اهداف و شعارها سودای تشکیل استان و ساختار واحد شکل گرفته که به نظر می رسد دارای تناقضاتی باشد.در واقع اینگونه در ذهن متبادر میشود چه تجزیه شهریار بزرگ در سالهای گذشته و چه ادغام همان بخش ها در قالب استان جدید معاملات انتخاباتی ناشی از نداشتن برنامه بلند مدت دولتها باشد.

از طرفی با تقسیم یک شهرستان به ۵ شهرستان عملا به جای یک فرمانداری قوی شاهد ۵ فرمانداری ضعیف تر، به جای ۴ شهردار قوی و سطح بالا شاهد حضور ۲۰ شهردار ضعیف و گاها در حد مدیریت یک خواربار فروشی و…هستیم که موجب افول قوای مدیریت، عدم توازن گروه های تاثیر گذار، بسط فساد و ناکارامدی در این شهرستانها شده است.

کدام شهرستان مسئله این است؟

نهایتا به نظر میرسد با توجه به بعد کم مسافتی شهرستانهای غرب تهران با مرکز پایتخت، فراهم نبودن بستر و زیر ساختهای لازم برای ایجاد استان جدید، خوابگاهی بودن شهرهای غرب تهران و تردد روزانه بخش بزرگی از جمعیت این شهرستانها برای کار، تحصیل، تجارت و ….به پایتخت و پیوست های اقتصادی این شهرستانها با شهر تهران و مهمتر از اینها بهره مندی از مواهب پایتخت بودن ایجاد استان شهریار چندان به صرف و صلاح شهروندان نباشد.

در پایان خاطر نشان میگردد با فرض مها نمودن زیر ساختها و بستر ها، کنار زدن مشکلات و معایبی که در بالا ذکر شد در صورت اراده برای تشکیل استان شهریار عاقلانه ترین و کارشناسانه ترین گزینه برای قرار گرفتن در مرکز استان جدید بی تردید شهریار است.

با رجوع به پیشینه تاریخی شهرستانهای غرب استان، موقعیت جغرافیایی، مناسبات سیاسی و قومی و با اهمیت تر از تمام اینها جریان های اقتصادی فعال در منطقه (اقتصاد به عنوان قلب پویای جامعه) شهریار بهترین گزینه برای قرار گرفتن در مرکز استان تهران غربی است.

با توجه به قدمت تاریخی معاصر، عدم وجود هویت تاریخی، فرهنگی و اجتماعی و وجود نداشتن پیوند های سیاسی، خوابگاهی بودن، مهاجر بودن صد در دصد ساکنین و قرار گرفتن درمنتها علیه جنوب غربی استان در دست احداث پرند نا مناسب ترین گزینه برای میزبانی از مرکز استان جدید خواهد بود.

رباط کریم، قدس، بهارستان و ملارد هم از منظر قرار گرفتن در موقعیت جغرافیای، پیوست های قومیتی، سابقه تاریخی و جدا شدن از دل شهریار، وجود زیر ساختها، پتانسیل های رشد و توسعه و سایر پارامترهای مورد نیاز برای قرار گرفتن در مرکز استان شهریار مناسب ارزیابی نمیشوند.

Visits: 283