بررسی علل رجوع به نظرمردم در مدیریت شهری

رجوع به نظر مردم در مدیریت شهری ، مفید ترین کاری است که یک مدیر شهری می تواند انجام دهد. پس با توجه به آن چه گفته شد، مدیریت مردمی یعنی همان مدیریت الهی. هر چه قدر مدیریت شهری بتواند با شهروندان احساس هم ذات پنداری نماید ، نیازهای آنان را بهتر درک نموده ودلسوز […]

رجوع به نظر مردم در مدیریت شهری ، مفید ترین کاری است که یک مدیر شهری می تواند انجام دهد. پس با توجه به آن چه گفته شد، مدیریت مردمی یعنی همان مدیریت الهی.

هر چه قدر مدیریت شهری بتواند با شهروندان احساس هم ذات پنداری نماید ، نیازهای آنان را بهتر درک نموده ودلسوز شهروندانش می شود. وقتی برای آنان مشکلی پیش می آید ، گویی برای خود او آن مشکل به وجود آمده است. در این حالت می تواند قوانین وضع نماید که نیازهای همه شهروندان را پوشش دهد. در نتیجه او می تواند رضایت تعداد بیشتری از شهروندان را جلب نماید. پس او یک حرکت توحیدی انجام داده است.

 محمد پور امین/کارشناس ارشد فلسفه/دانشجوی دکترای عرفان اسلامی

وقتی انسانی کامل باشد، عملا هرسخنی که بگوید و هرقانونی که وضع کند هم تشریعی است و هم تکوینی . وقتی انسانی مظهر اسم جامع خداوند شد، آنگاه همه مخلوقات خدا در ذیل او تعریف می شوند. او می تواند همه کائنات را درک کند چون تمامی مخلوقات خدا، جزیی از وجود وی محسوب می شوند.

از طرفی چون او به اسرار وجودی همه کائنات اشراف دارد، هر قانونی که وضع می کند، تشریعی است. و چون به تمام مخلوقات خدا اشراف وجودی دارد، هر قانونی که وضع می کند منطبق بر فطرت مخلوقات نیز هست، پس کاملا تکوینی است.

لذا تنها انسان کامل می تواند بین تشریع و تکوین همخوانی ایجاد نموده و این گونه بر تمام نزاع های موجود در بین بشریت خاتمه دهد. دلیل دیگری که روشن می کند کسی جز انسان کامل نمی تواند این وحدت جهانی را ایجاد نماید در قدرت فهم ما نهفته است.

علم ما نسبت به قوانین تشریعی ناقص است. گذشت زمان، عدم دسترسی به منابع دست اول، وجود تفاسیر گاها متضاد و … ، صحت قوانین تشریعی موجود را غیر یقینی می کند. همچنین عدم اشراف وجودی نسبت به همه مخلوقات خدا، صحت همه قوانین تکوینی را نیز با تردید مواجه می کند. پس زمانی که دسترسی به انسان کامل نداریم، بهترین و کامل ترین قوانین را کسانی وضع می کنند که علاوه بر دانایی نسبت به شرع، بیشترین اطلاعات را نسبت مخلوقات خدا دارند.

اصطلاحا مردمی ترین افراد ، یا پر ارتباط ترین افراد با مردم، موفق ترین آنها هستند. چرا که بیشتر از همه به نیازها و احساسات انسان ها آگاهی دارند. اساسا پیامبران، چون مردمی ترین انسانها بودند، توانستند با اشراف وجودی به همه مخلوقات، به اسرار وجودی عالم دست یافته و وحی ای منطبق با قوانین تکوینی برآمده از فطرت انسانها، عرضه نمایند.

اما گذر زمان و دلایلی که گفته شد، این انطباق را کمرنگ کرد. امری که بایستی دوباره بازیابی شود تا توحید واقعی در جهان پیاده گردد.لذا می توان گفت که الهی ترین نوع حکمرانی در زمان غیبت معصوم، حکومتی شرعی است که منطبق بر رای مردم باشد. واما در ادامه به این مطلب پرداخته می شود که در یک حکومت الهی، چگونه باید به رای و نظر مردم پرداخته شود؟
می دانیم مهم ترین پرسش علمی بشر، چگونگی یافتن رابطه ای وحدانی بین کثرات است. همانطور که می دانیم توحید، یا همان به وحدت رساندن کثرات است که موجب قدرت وکمال کثرات می گردد. اگر بین خداوند و هر چه از او صادر شده است رابطه اینهمانی برقرار باشد، نباید بین شرع الهی از یک سو و عقل و ذوق بشری از سویی دیگر، تفاوت و تعارضی دیده شود.

گروهی برای رفع این تعارض، یک یا هر دو سوی این دوگانه را محدود کرده اند. درحالی که درست آن است که شرع با تمام ابعادش یگانه گردد با عقل و ذوق با تمام ابعاد آن. به دیگر سخن، کثرت باید در اوج تجلی و گوناگونی اش ، وحدانی شود. پس توحید، مسیر آفرینش است و قرار است همه مخلوقات با قرار گرفتن در این کانال و یگانه شدن با یکدیگر، رشد و تکامل یابند. لذا هر حرکتی که درمسیر انسجام بخشی بین نظرات مختلف صورت گیرد، یک حرکت توحیدی است.

محصول ورود عقل بشر درمساله حکومت، دموکراسی است که آرمانی ترین حالت آن دموکراسی آزاد است.

در حالی که به نظر می آید این مساله با شرع الهی تعارض دارد. یکی از تفکراتی که در راه رفع این تعارض کوشیده است -وسعی در وحدت بخشی بین این دو کثرت نموده است- تفکر مبدع ایده جمهوری اسلامی است. درحالی که شاید به نظر برسد جمهوریت و اسلامیت قابل جمع نباشند. آنهایی که معتقد به قابل جمع بودن جمهوریت و اسلامیت هستند، کوشیده اند از راه محدود کردن یکی از این دو ، به مقصود خود نایل شوند .گروهی از آنها که جمهوریت را محدود به قوانین شرع دانسته اند. و گروهی که شرع را محدود به جمهوریت دانسته اند. این دو گروه چون هیچ گاه نتوانسته اند بین جمهوریت و اسلامیت جمعیت ایجاد کنند ، همیشه در تنازع باقی می مانند.

اما اگر گروه سومی بتواند بین رای و نظر مردم -که در اوج آزادی اخذ شده است- و رای و نظر خداوند ،اجتماع حاصل کند، به منظور واقعی مبدعان تفکر جمهوری اسلامی -که یک حرکت توحیدی است- رسیده است. پس یکی دیدن و یکی کردن کثرات متنوع -ازجمله جمهوریت و اسلامیت- یعنی شنا کردن در مسیر رودخانه آفرینش. و یعنی یگانه دیدن قوانین تشریعی و تکوینی عالم. خلاصه اینکه تنها در یک حالت می توان بین رای و نظر مردم- که قوانین تکوینی عالمند- با قوانین تشریعی، بیشترین وفاق را ایجاد کرد که هم از نظر سطح فراگیری، و هم از نظر عمق، به لایه های بیشتری از سطح نیازها واحساسات مردم دست یافت.

به عبارت دیگر هر چه مردمی تر باشیم و با آنها یگانه شویم، بیشتر به قوانین تکوینی عالم پی می بریم. قوانینی که بیشترین شباهت را با قوانین تشریعی دارند.
مدیریت یک شهر، نمونه خوبی از مدیریت جهانی است. مطالب فوق مقدمه ای بود برای بیان این مطلب که بهترین راه برای مدیریت مطلوب در یک شهر نیز، استفاده مناسب از رای و نظر شهروندان است.

هر چه قدر مدیریت شهری بتواند با شهروندان احساس هم ذات پنداری نماید ، نیازهای آنان را بهتر درک نموده ودلسوز شهروندانش می شود. وقتی برای آنان مشکلی پیش می آید ، گویی برای خود او آن مشکل به وجود آمده است. در این حالت می تواند قوانین وضع نماید که نیازهای همه شهروندان را پوشش دهد. در نتیجه او می تواند رضایت تعداد بیشتری از شهروندان را جلب نماید. پس او یک حرکت توحیدی انجام داده است.
به دیگر سخن، رجوع به نظر مردم در مدیریت شهری، مفید ترین کاری است که یک مدیر شهری می تواند انجام دهد.

وقتی انسانی کامل باشد، عملا هرسخنی که بگوید و هرقانونی که وضع کند هم تشریعی است و هم تکوینی . وقتی انسانی مظهر اسم جامع خداوند شد، آنگاه همه مخلوقات خدا در ذیل او تعریف می شوند. در این حال او می تواند همه کائنات را درک کند چون تمامی مخلوقات خدا، جزیی از وجود وی محسوب می شوند. از طرفی چون او به اسرار وجودی همه کائنات اشراف دارد، هر قانونی که وضع می کند، تشریعی است یعنی منطبق بر شریعت است.

و چون به تمام مخلوقات خدا اشراف وجودی دارد، هر قانونی که وضع می کند، منطبق بر فطرت مخلوقات نیز هست، پس کاملا تکوینی است. لذا تنها انسان کامل می تواند بین تشریع و تکوین همخوانی ایجاد نموده و این گونه است که بر تمامی نزاع های موجود در بین بشریت خاتمه می دهد. دلیل دیگری که روشن می کند کسی جز انسان کامل نمی تواند این وحدت جهانی را ایجاد نماید در قدرت فهم ما نهفته است. علم ما نسبت به قوانین تشریعی ناقص است. گذشت زمان، عدم دسترسی به منابع دست اول، وجود تفاسیر گاها متضاد و … ، صحت قوانین تشریعی موجود را غیر یقینی می کند.

همچنین عدم اشراف وجودی نسبت به همه مخلوقات خدا، صحت همه قوانین تکوینی را نیز با تردید مواجه می نماید. پس زمانی که دسترسی به انسان کامل نداریم، بهترین و کامل ترین قوانین را کسانی وضع می کنند که علاوه بر دانایی نسبت به شرع، بیشترین اطلاعات را نسبت مخلوقات خدا دارند. اصطلاحا مردمی ترین افراد ، یا پر ارتباط ترین افراد با مردم، موفق ترین آنها هستند. چرا که بیشتر از همه به نیازها و احساسات انسان ها آگاهی دارند. اساسا پیامبران، چون مردمی ترین انسانها بودند، توانستند با اشراف وجودی به همه مخلوقات، به اسرار وجودی عالم دست یافته و وحی ای منطبق با قوانین تکوینی برآمده از فطرت انسانها، عرضه نمایند.

اما گذر زمان و دلایلی که گفته شد، این انطباق را کمرنگ کرد. امری که بایستی دوباره بازیابی شود تا توحید واقعی در جهان پیاده گردد.لذا می توان گفت که الهی ترین نوع حکمرانی در زمان غیبت معصوم، حکومتی شرعی است که منطبق بر رای مردم باشد. در ادامه به این مطلب پرداخته می شود که در یک حکومت الهی، چگونه باید به رای و نظر مردم پرداخته شود؟
می دانیم مهم ترین پرسش علمی بشر، چگونگی یافتن رابطه ای وحدانی بین کثرات است. همانطور که می دانیم توحید، یا همان به وحدت رساندن کثرات است که موجب قدرت وکمال کثرات می گردد. اگر بین خداوند و هر چه از او صادر شده است رابطه اینهمانی برقرار باشد، نباید بین شرع الهی از یک سو و عقل و ذوق بشری از سویی دیگر، تفاوت و تعارضی دیده شود.

گروهی برای رفع این تعارض، یک یا هر دو سوی این دوگانه را محدود کرده اند. درحالی که درست آن است که شرع با تمام ابعادش یگانه گردد با عقل و ذوق با تمام ابعاد آن. به دیگر سخن، کثرت باید در اوج تجلی و گوناگونی اش ، وحدانی شود. پس توحید، مسیر آفرینش است و قرار است همه مخلوقات با قرار گرفتن در این کانال و یگانه شدن با یکدیگر، رشد و تکامل یابند. لذا هر حرکتی که درمسیر انسجام بخشی بین نظرات مختلف صورت گیرد، یک حرکت توحیدی است.
محصول ورود عقل بشر درمساله حکومت، دموکراسی است که آرمانی ترین حالت آن دموکراسی آزاد است. در حالی که به نظر می آید این مساله با شرع الهی تعارض دارد. یکی از تفکراتی که در راه رفع این تعارض کوشیده است -وسعی در وحدت بخشی بین این دو کثرت نموده است- تفکر مبدع ایده جمهوری اسلامی است.

درحالی که شاید به نظر برسد جمهوریت و اسلامیت قابل جمع نباشند. آنهایی که معتقد به قابل جمع بودن جمهوریت و اسلامیت هستند، کوشیده اند از راه محدود کردن یکی از این دو ، به مقصود خود نایل شوند .گروهی از آنها که جمهوریت را محدود به قوانین شرع دانسته اند. و گروهی که شرع را محدود به جمهوریت دانسته اند. این دو گروه چون هیچ گاه نتوانسته اند بین جمهوریت و اسلامیت جمعیت ایجاد کنند ، همیشه در تنازع باقی می مانند. اما اگر گروه سومی بتواند بین رای و نظر مردم -که در اوج آزادی اخذ شده است- و رای و نظر خداوند ،اجتماع حاصل کند، به منظور واقعی مبدعان تفکر جمهوری اسلامی -که یک حرکت توحیدی است- رسیده است.

پس یکی دیدن و یکی کردن کثرات متنوع -ازجمله جمهوریت و اسلامیت- یعنی شنا کردن در مسیر رودخانه آفرینش. و یعنی یگانه دیدن قوانین تشریعی و تکوینی عالم. خلاصه اینکه تنها در یک حالت می توان بین رای و نظر مردم- که قوانین تکوینی عالمند- با قوانین تشریعی، بیشترین وفاق را ایجاد کرد که هم از نظر سطح فراگیری، و هم از نظر عمق، به لایه های بیشتری از سطح نیازها واحساسات مردم دست یافت. به عبارت دیگر هر چه مردمی تر باشیم و با آنها یگانه تر شویم، بیشتر به قوانین تکوینی عالم پی می بریم. قوانینی که بیشترین شباهت را با قوانین تشریعی دارند.
مدیریت یک شهر، نمونه خوبی از مدیریت جهانی است. مطالب فوق مقدمه ای بود برای بیان این مطلب که بهترین راه برای مدیریت مطلوب در یک شهر نیز، استفاده مناسب از رای و نظر شهروندان است. هر چه قدر مدیریت شهری بتواند با شهروندان احساس هم ذات پنداری نماید ، نیازهای آنان را بهتر درک نموده ودلسوز شهروندانش می شود. وقتی برای آنان مشکلی پیش می آید ، گویی برای خود او آن مشکل به وجود آمده است. در این حالت می تواند قوانینی وضع نماید که نیازهای همه شهروندان را پوشش دهد. در نتیجه او می تواند رضایت تعداد بیشتری از شهروندان را جلب نماید. پس او یک حرکت توحیدی انجام داده است.
به دیگر سخن، رجوع به نظر مردم در مدیریت شهری، مفید ترین کاری است که یک مدیر شهری می تواند انجام دهد. با توجه به آن چه گفته شد، مدیریت مردمی یعنی مدیریت الهی.

وقتی انسانی کامل باشد، عملا هرسخنی که بگوید و هرقانونی که وضع کند هم تشریعی است و هم تکوینی . وقتی انسانی مظهر اسم جامع خداوند شد، آنگاه همه مخلوقات خدا در ذیل او تعریف می شوند. در این حال او می تواند همه کائنات را درک کند چون تمامی مخلوقات خدا، جزیی از وجود وی محسوب می شوند. از طرفی چون او به اسرار وجودی همه کائنات اشراف دارد، هر قانونی که وضع می کند، تشریعی است یعنی منطبق بر شریعت است.

و چون به تمام مخلوقات خدا اشراف وجودی دارد، هر قانونی که وضع می کند، منطبق بر فطرت مخلوقات نیز هست، پس کاملا تکوینی است. لذا تنها انسان کامل می تواند بین تشریع و تکوین همخوانی ایجاد نموده و این گونه است که بر تمامی نزاع های موجود در بین بشریت خاتمه می دهد. دلیل دیگری که روشن می کند کسی جز انسان کامل نمی تواند این وحدت جهانی را ایجاد نماید در قدرت فهم ما نهفته است. علم ما نسبت به قوانین تشریعی ناقص است. گذشت زمان، عدم دسترسی به منابع دست اول، وجود تفاسیر گاها متضاد و … ، صحت قوانین تشریعی موجود را غیر یقینی می کند.

مدیریت شهریهمچنین عدم اشراف وجودی نسبت به همه مخلوقات خدا، صحت همه قوانین تکوینی را نیز با تردید مواجه می نماید. پس زمانی که دسترسی به انسان کامل نداریم، بهترین و کامل ترین قوانین را کسانی وضع می کنند که علاوه بر دانایی نسبت به شرع، بیشترین اطلاعات را نسبت مخلوقات خدا دارند. اصطلاحا مردمی ترین افراد ، یا پر ارتباط ترین افراد با مردم، موفق ترین آنها هستند. چرا که بیشتر از همه به نیازها و احساسات انسان ها آگاهی دارند.

اساسا پیامبران، چون مردمی ترین انسانها بودند، توانستند با اشراف وجودی به همه مخلوقات، به اسرار وجودی عالم دست یافته و وحی ای منطبق با قوانین تکوینی برآمده از فطرت انسانها، عرضه نمایند. اما گذر زمان و دلایلی که گفته شد، این انطباق را کمرنگ کرد. امری که بایستی دوباره بازیابی شود تا توحید واقعی در جهان پیاده گردد.لذا می توان گفت که الهی ترین نوع حکمرانی در زمان غیبت معصوم، حکومتی شرعی است که منطبق بر رای مردم باشد. مدیریت شهری

در ادامه به این مطلب پرداخته می شود که در یک حکومت الهی، چگونه باید به رای و نظر مردم پرداخته شود؟

مدیریت شهری
می دانیم مهم ترین پرسش علمی بشر، چگونگی یافتن رابطه ای وحدانی بین کثرات است. همانطور که می دانیم توحید، یا همان به وحدت رساندن کثرات است که موجب قدرت وکمال کثرات می گردد. اگر بین خداوند و هر چه از او صادر شده است رابطه اینهمانی برقرار باشد، نباید بین شرع الهی از یک سو و عقل و ذوق بشری از سویی دیگر، تفاوت و تعارضی دیده شود. گروهی برای رفع این تعارض، یک یا هر دو سوی این دوگانه را محدود کرده اند. درحالی که درست آن است که شرع با تمام ابعادش یگانه گردد با عقل و ذوق با تمام ابعاد آن. به دیگر سخن، کثرت باید در اوج تجلی و گوناگونی اش ، وحدانی شود. پس توحید، مسیر آفرینش است و قرار است همه مخلوقات با قرار گرفتن در این کانال و یگانه شدن با یکدیگر، رشد و تکامل یابند. لذا هر حرکتی که درمسیر انسجام بخشی بین نظرات مختلف صورت گیرد، یک حرکت توحیدی است.

محصول ورود عقل بشر درمساله حکومت، دموکراسی است که آرمانی ترین حالت آن دموکراسی آزاد است.

 

در حالی که به نظر می آید این مساله با شرع الهی تعارض دارد. یکی از تفکراتی که در راه رفع این تعارض کوشیده است -وسعی در وحدت بخشی بین این دو کثرت نموده است- تفکر مبدع ایده جمهوری اسلامی است. درحالی که شاید به نظر برسد جمهوریت و اسلامیت قابل جمع نباشند. آنهایی که معتقد به قابل جمع بودن جمهوریت و اسلامیت هستند، کوشیده اند از راه محدود کردن یکی از این دو ، به مقصود خود نایل شوند .گروهی از آنها که جمهوریت را محدود به قوانین شرع دانسته اند. و گروهی که شرع را محدود به جمهوریت دانسته اند. این دو گروه چون هیچ گاه نتوانسته اند بین جمهوریت و اسلامیت جمعیت ایجاد کنند ، همیشه در تنازع باقی می مانند. اما اگر گروه سومی بتواند بین رای و نظر مردم -که در اوج آزادی اخذ شده است- و رای و نظر خداوند ،اجتماع حاصل کند،

به منظور واقعی مبدعان تفکر جمهوری اسلامی -که یک حرکت توحیدی است- رسیده است. پس یکی دیدن و یکی کردن کثرات متنوع -ازجمله جمهوریت و اسلامیت- یعنی شنا کردن در مسیر رودخانه آفرینش. و یعنی یگانه دیدن قوانین تشریعی و تکوینی عالم. خلاصه اینکه تنها در یک حالت می توان بین رای و نظر مردم- که قوانین تکوینی عالمند- با قوانین تشریعی، بیشترین وفاق را ایجاد کرد که هم از نظر سطح فراگیری، و هم از نظر عمق، به لایه های بیشتری از سطح نیازها واحساسات مردم دست یافت. به عبارت دیگر هر چه مردمی تر باشیم و با آنها یگانه تر شویم، بیشتر به قوانین تکوینی عالم پی می بریم. قوانینی که بیشترین شباهت را با قوانین تشریعی دارند.
مدیریت یک شهر، نمونه خوبی از مدیریت جهانی است. مطالب فوق مقدمه ای بود برای بیان این مطلب که بهترین راه برای مدیریت مطلوب در یک شهر نیز، استفاده مناسب از رای و نظر شهروندان است. هر چه قدر مدیریت شهری بتواند با شهروندان احساس هم ذات پنداری نماید ، نیازهای آنان را بهتر درک نموده ودلسوز شهروندانش می شود. وقتی برای آنان مشکلی پیش می آید ، گویی برای خود او آن مشکل به وجود آمده است. در این حالت می تواند قوانینی وضع نماید که نیازهای همه شهروندان را پوشش دهد. در نتیجه او می تواند رضایت تعداد بیشتری از شهروندان را جلب نماید. پس او یک حرکت توحیدی انجام داده است.

به دیگر سخن، رجوع به نظر مردم در مدیریت شهری ، مفید ترین کاری است که مدیریت شهری می تواند انجام دهد. پس با توجه به آن چه گفته شد، مدیریت مردمی یعنی همان مدیریت الهی.

Visits: 0