بیمارستان *تأمین اشتباهی* شهریار

مسئول بیمارستان تامین اجتماعی که به دنبال مصداق می گشتید….. !!!!! صدای شهروندی که امیدوار است شاید به گوش مسئولی برسد…. بنده درتاریخ ۱۹/۱۰/۹۷برای دردشدیدی که ازناحیه قلب داشتم ب بیمارستان تأمین اجتماعی شهریار مراجعه کردم بعداز چندباری که باسرنگ جفت دستامو سوراخ کردن وکبود شد ودرد شدیدی داشت به بهونه بد رگ بودن بلاخره […]

مسئول بیمارستان تامین اجتماعی که به دنبال مصداق می گشتید….. !!!!!

صدای شهروندی که امیدوار است شاید به گوش مسئولی برسد….

بنده درتاریخ ۱۹/۱۰/۹۷برای دردشدیدی که ازناحیه قلب داشتم ب بیمارستان تأمین اجتماعی شهریار مراجعه کردم

بعداز چندباری که باسرنگ جفت دستامو سوراخ کردن وکبود شد ودرد شدیدی داشت به بهونه بد رگ بودن بلاخره سرم وصل کردن

بعدازکلی انتظار که باید جواب ازمایش بیاد درحدود ساعت یک ونیم گفتن برید روتخت ۱۸برای اینکه دستگاه وصل بشه بریند

رفتم ازروی درد هرچی سوال میکردم هیچکس پاسخی نمیداد نتنها من هربیماری که اونجا بود

وحتی ب قسمت پرستاری مراجعه میکرد هیچ جوابی نمیدادن ،و وقتی جواب میدادن باحالت عصبانیت جواب میدادن

که بیمارها بی خیال میشدن وب تختشون برمیگشتن ساعت چهار صبح وقتی دیدم رسیدگی نمیشه اعتراض کردم گفتم

من درد دارم کسی جواب نمیده بیاین دستگاه رو ازمن بکنیند من برم ی بیمارستان دیگه.

دیدم ی پرستاری که اونجا بودگفت رضایت بده برو گفتم باشه زودسرنگ اورد ب بهونه ازمایش مجدد گفت

صبر کن تاصبح جواب بیاد من میدونستم دارن سرم وگرم میکنن تابمونم تاصبح موندم باهمه محیط بد بیمارستان.

موندم صبح دکتر امد، فرزندان من که ازشب تاصبح بالاسرم بودن وحسابی استرس وناراحتی داشتن باتمام خستگی پیشم

بودن نگهبان همون لحظه بدون نادیده گرفتن حال وروز بچه هام وایستادجلودکتر بادادوبیداد وبدون لحظه ای درنگ گفت همتون

بیرون تابچه ها برن بیرون که ثانیه ای طول نکشید دکتر باحالت بی حرمتی پرونده منوپرت کرد

وباحالت مغرورانه ای منو رها کرد وخودش شاهد حال وخیم من بود پرستارا بهم گفتن بری امکان مرگت حتمیه دکتر چرابامن اینکارو کرد

بعدازحدود بیست دقیقه که دکتر نیامد بالاسرم پسرم شاکی شد.

گفت بیاین من میخوام مادرم وببرم بیمارستان دیگه ،پرستاران وخامت حال من کاملأ اگاه بودن نمیداشتن

برم دکتر تموم حرکات وبیقراری منو ودردومیدونست اونجاایستاده بود حتی قدمی برنداشت

بیاد سمتم سوال من اینه اصلأمن کافر، امابیمار بودم من شب تاصبح ب امید این دکتر تحمل نکرده بودم ؟

وجالب تر ازون اینه تو اون حالتی که نمیتونستم روی پاهام بیاستم، میگفتن

باید رضایت بدی بعد بری بااون حالم رفتم پیش مدیریت بیمارستان

ب منشی مدیر بیمارستان گفتم مدیر هست گفت بله ،امرتون گفتم باخودشون کاردارم گفت

باید به من بگی توهمون لحظه دراتاقی باز بودم دیدم مدیر بادوسه نفر مشغول صحبت کردن

حتی ب خودشون زحمت اینکه بیان ببینن من چراناراحتم ندادن وقتی ب منشی جریان و گفتم

زنگ زدن پرستاری وجریان و اونطوری که خودشون میخواستن

برای همدیگه گفتن. واون لحظه مدیر امد بیرون وجریان وکاملأب نفع همکاراشون برای مدیر تعریف کردن ووقتی من اعتراض کردم

گفتن شما ساکت شو ببینم ایشون بگه اخه مگه ایشون تواون لحظه اونجا بودن که بگن… چراانقدر

ب نفع همکار بابیمار بد میشن وبعد یک کاغذ دادن بنویس و ببردبده سرپرستار تاما رسیدگی کنیم

اون لحظه که باحالت وخیم اونجا بودم

رسیدگی نشد بعدأمیخواستن رسیدگی کنن .اشتباه از خودشون بود اونجوری دکتر رهام کرده بود

گیرداده بودن برورضایت بنویس

که خودت بیمارستانو میخوای ترک کنی ب دردوگریه وزاریم بی تفاوت بودن تازه مدیریت گفت

بمون تاماازیه دکتر شیفت بعدی خواهش کنیم بیاد ویزیتت کنه انگار مابیمارها انقدر خاریم که التماس کنیم

دکترها بیان ویزیت کنن من باقند بالا ودردقلب شدید وفشاربالا که هرلحظه امکان سکته بود ازبیمارستان خارج شدم

فقط بخاطر سهل انگاری بیمارستان تأمین اجتماعی شهریار

بنده زینب ارجمند خوشدونی هستم ونام اون دکتر را در صورت نیاز حتما خدمتتون عرض خواهم کرد.

من مشگلی برای درج نام ونام خانوادگیم ندارم.

Visits: 146